در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 586

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 586)

دیباچه

در گستره معارف عرفانی و الهیات اسلامی، مفهوم انسان کامل جایگاهی بس رفیع دارد. این مقام، که در آن انسان به مرتبه‌ای می‌رسد که آینه تمام‌نمای ذات احدیت و صفات ربوبی می‌گردد، در متون عرفانی با زبانی ژرف و پرمعنا تبیین شده است. درس‌گفتار شماره 586 از مجموعه سخنان آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با محوریت کتاب شریف مصباح الانس، به کاوش در این موضوع پرداخته و رابطه انسان کامل با احدیت الهی را با استناد به آیات قرآن کریم و تمثیلات عرفانی بررسی کرده است.

انسان کامل، چونان آینه‌ای صیقلی، تجلی‌گاه صفات الهی است که در تمامی شئون وجودی‌اش، از عبادت صوری تا امور روزمره، نیت قربت به خدا را جاری می‌سازد. این مقام، که در آن کثرت اعمال به وحدت نیت الهی بازمی‌گردد، نه‌تنها نشانه کمال وجودی انسان است، بلکه رابطه متقابل میان او و ذات حق‌تعالی را نیز نمایان می‌سازد. در این مسیر، موانع و مشکلات، هرچند گاه دشوار، گذرا بوده و مانع از تحقق این مقام نمی‌شوند. نوشتار حاضر، با بهره‌گیری از تمثیلات و اشارات ادبی، این مفاهیم را با دقتی علمی و زبانی متین ارائه می‌دهد تا خواننده را به ژرفای این معارف رهنمون سازد.

بخش نخست: احدیت و تجلی آن در انسان کامل

تسمیه و مفهوم احدیت

درس‌گفتار با تسمیه آغاز می‌شود: «بسم الله الرحمن الرحیم»، که نشانه‌ای از تقدس و محوریت الهی بحث است. احدیت، به‌عنوان مقام وحدت ذاتی خداوند، فراتر از کثرت اسما و صفات، در انسان کامل به ظهور می‌رسد. این مقام، جایی است که امر الهی در وجود انسان متجلی شده و او را به مظهر کامل صفات ربوبی تبدیل می‌سازد. چنان‌که در متن اصلی آمده: «فاذا لم یستمر علیک ذاک و قد تحقق الاحدیة امر تجلل احد حرف»، اگر موانع و غفلت‌ها استمرار نیابند، انسان به مرتبه‌ای می‌رسد که احدیت الهی در او آشکار می‌شود.

درنگ: احدیت، وحدت ذاتی خداوند است که در انسان کامل متجلی می‌شود. این تجلی، نتیجه رفع موانع و هم‌راستایی کامل با امر الهی است.

احدیت، چونان خورشیدی بی‌غروب، در قلب انسان کامل می‌درخشد و او را به مقامی می‌رساند که تمامی اعمالش، از خوردن غذا تا عبادت، با نیت قربت به خدا انجام می‌شود. این وحدت، که در آیه شریفه «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» (قرآن کریم، سوره اخلاص، آیه ۱، : «بگو اوست‏ خداى يگانه») متجلی است، نشانه‌ای از یگانگی ذات حق‌تعالی است که انسان کامل به‌عنوان مظهر آن، در تمامی شئون وجودی‌اش آن را بازتاب می‌دهد.

انسان کامل: مظهر احدیت

انسان کامل، به‌عنوان مظهر احدیت، واسطه‌ای است که صفات و احکام الهی در او متجلی می‌شود. چنان‌که در متن اصلی آمده: «این انسان کامل است که ظهور احدیت حق می‌شود و مظهر احدیت حق می‌شود». این تجلی، به‌گونه‌ای است که حتی موانع و مشکلات، به دلیل گذرا بودن، نمی‌توانند مانع از تحقق این مقام شوند. انسان کامل، چونان چشمه‌ای زلال، صفات ربوبی را در خود جاری می‌سازد و اعمالش، از امور روزمره تا عبادات صوری، همگی در راستای قربت به خدا قرار می‌گیرند.

این مقام، نتیجه تهذیب نفس و وصول به قرب الهی است. انسان کامل، با تخلق به اخلاق الهی، به مرتبه‌ای می‌رسد که صفات رحمانیت، رحیمیت و سایر صفات ربوبی در او متبلور می‌شود. این تخلق، نه‌تنها در عبادات صوری، بلکه در تمامی شئون زندگی او جاری است، چنان‌که خوردن غذا، شستن لباس، یا تأمین معاش خانواده، همگی با نیت الهی انجام می‌شود.

تمثیل شیرینی و تلخی: تنوع در تجلیات الهی

متن اصلی با تمثیل شیرینی و تلخی، به تنوع در تجلیات الهی اشاره دارد: «می‌بینید عسل شیرین است، خرما هم شیرین است… اما شیرینی یک اثری است و تلخی یک اثری است». این تمثیل، چونان نقشی بر لوح، نشان‌دهنده تفاوت در احکام و آثار موجودات است. عسل و خرما، هرچند هر دو شیرین‌اند، اما آثار متفاوتی دارند؛ و زهر، با تلخی خود، کیمیایی دیگر می‌آفریند. انسان کامل، به دلیل وصول به مقام احدیت، این تنوع را درک کرده و صفات الهی را در وجود خود متجلی می‌سازد.

درنگ: تنوع در تجلیات الهی، چونان رنگ‌های گوناگون در یک نقاشی، نشان‌دهنده تفاوت در احکام و آثار موجودات است. انسان کامل، این تنوع را در خود جمع کرده و به وحدت نیت الهی می‌رساند.

این تمثیل، به زیبایی نشان می‌دهد که هر موجود، با احکام و آثار خاص خود، بخشی از تجلیات الهی را نمایان می‌سازد. انسان کامل، چونان آینه‌ای که تمامی رنگ‌ها را بازتاب می‌دهد، این تفاوت‌ها را در خود جمع کرده و به وحدت الهی بازمی‌گرداند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین مفهوم احدیت و جایگاه انسان کامل به‌عنوان مظهر آن، نشان داد که این مقام، نتیجه هم‌راستایی کامل با امر الهی است. انسان کامل، با رفع موانع و تخلق به صفات الهی، به مرتبه‌ای می‌رسد که تمامی اعمالش، از خوردن غذا تا عبادت، با نیت قربت انجام می‌شود. تمثیل شیرینی و تلخی، به زیبایی تنوع در تجلیات الهی را نشان داد و تأکید کرد که انسان کامل، این کثرت را به وحدت بازمی‌گرداند.

بخش دوم: عرفان عملی و وحدت نیت در اعمال

مشکلات گذرا و تحقق احدیت

در مسیر وصول به احدیت، موانعی چون دشواری در تمیز حالات عرفانی (عسر التممیز) ممکن است پدید آید. چنان‌که در متن اصلی آمده: «و ان عسر التممیز حالا چه کشفا و چه نظرا این یک مشکلی پیدا می‌شود ولی فاذا لم یستمر علیک ذاک». این موانع، چونان ابرهای گذرا در آسمان معرفت، نمی‌توانند مانع دائمی در مسیر سالک باشند. انسان کامل، با غلبه بر این مشکلات، به تجلی احدیت دست می‌یابد.

این مشکلات، که گاه در کشف یا نظر عرفانی رخ می‌دهند، به دلیل گذرا بودن، نمی‌توانند سد راه وصول به مقام احدیت شوند. انسان کامل، چونان مسافری که در مسیر طوفان‌های زودگذر را پشت سر می‌گذارد، با پایداری و معرفت، به مقصد نهایی خود می‌رسد.

عبادت در تمامی اعمال

انسان کامل، در تمامی شئون زندگی‌اش، نیت قربت به خدا را جاری می‌سازد. چنان‌که در متن اصلی آمده: «نماز که می‌خواند می‌گوید قربة الله اما غذا که می‌خورد با شهوت می‌خورد ولی وقتی به احدیت حق که رسید…». این وحدت نیت، او را از انسان عادی متمایز می‌کند. حتی امور روزمره، مانند خوردن غذا یا شستن لباس، در نزد او به عبادت تبدیل می‌شود.

این وحدت نیت، با آیه شریفه «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» (قرآن کریم، سوره بینه، آیه ۵، : «و به آنان دستورى جز اين داده نشده بود كه خدا را بپرستند و در حالى كه دين [خود] را براى او خالص گردانيده‌اند») هم‌خوانی دارد. انسان کامل، چونان درختی که هر شاخه‌اش میوه‌ای الهی می‌دهد، تمامی اعمالش را به نیت قربت به خدا انجام می‌دهد.

درنگ: انسان کامل، با وحدت نیت، تمامی اعمال خود را به عبادت تبدیل می‌کند، چنان‌که خوردن غذا و شستن لباس، هم‌ارز با نماز، به سوی خدا جهت می‌یابد.

مثال شستن لباس: عبادت در امور روزمره

متن با مثالی عینی، شستن لباس توسط یک زن را به‌عنوان عملی عبادی معرفی می‌کند: «این زن الان داشت رخت می‌شست… تشت باشد و یا رخت هیچ فرقی ندارد هر دو سجاده و عبادت است». این مثال، چونان شعله‌ای در تاریکی، نشان می‌دهد که در عرفان اسلامی، عبادت به اعمال صوری محدود نمی‌شود. هر عملی، اگر با نیت خالص انجام شود، به عبادت تبدیل می‌گردد.

انسان کامل، با این نگرش، تمامی شئون زندگی‌اش را به سجاده‌ای برای عبادت بدل می‌سازد. این نگاه، که در آن تشت و سجاده هر دو محراب قرب الهی‌اند، نشانه‌ای از عمق معرفت و کمال اوست.

تعدد نیات در عمل واحد

مؤمن کامل، در یک عمل، چندین نیت الهی را جای می‌دهد. چنان‌که در متن آمده: «مؤمن حتی نیت عبادت به وحدت اکتفاء نمی‌کند یعنی یک کار را با یک نیت انجام نمی‌دهد». برای مثال، ورود به مسجد نه‌تنها برای نماز، بلکه برای دوری از شیطان، تزئین مسجد، و پرهیز از تکبر انجام می‌شود. این تعدد نیات، چونان شاخه‌های درختی تنومند، نشانه عمق معرفت انسان کامل است.

این ویژگی، انسان کامل را از دیگران متمایز می‌سازد. او با معرفت عمیق، در هر عمل، چندین نیت الهی را جمع می‌کند و از این‌رو، اعمالش به مرتبه‌ای والا می‌رسد.

امیرالمؤمنین (ع): الگوی انسان کامل

امیرالمؤمنین (ع)، به‌عنوان مصداق بارز انسان کامل، تمامی اعمال زندگی، از ازدواج تا عبادت، را با نیت قربت انجام می‌داد: «امیر المؤمنین همه‌ی این کارها را می‌کرده است هم زندگی می‌کرده هم ازدواج می‌کرده است…». او، چونان ستاره‌ای در آسمان معرفت، با وجود حضور در دنیا، از آلودگی به آن مصون بود.

درنگ: امیرالمؤمنین (ع)، به‌عنوان الگوی انسان کامل، تمامی اعمال خود را با نیت قربت به خدا انجام می‌داد و از آلودگی به دنیا مصون بود.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تأکید بر عرفان عملی، نشان داد که انسان کامل، با وحدت نیت و تخلق به صفات الهی، تمامی اعمال خود را به عبادت تبدیل می‌کند. این مقام، که در آن مشکلات گذرا نمی‌توانند مانع وصول به احدیت شوند، در الگوی امیرالمؤمنین (ع) به زیبایی متجلی شده است. تعدد نیات در اعمال، نشانه‌ای از عمق معرفت انسان کامل است که او را به مظهر کامل صفات الهی تبدیل می‌سازد.

بخش سوم: رابطه متقابل انسان کامل و خداوند

عشق الهی و وحدت اعمال

عشق الهی، نیروی محرکه‌ای است که انسان کامل را به انجام تمامی اعمال با نیت قربت وا می‌دارد. چنان‌که در متن آمده: «اگر خدا عشق خدا به کار و فعالیت… اگر به این احدیة انسان برسد». این عشق، چونان جویباری زلال، تمامی اعمال انسان را به سوی خدا جهت می‌دهد، حتی در امور روزمره مانند تأمین معاش خانواده.

انسان کامل، با این عشق، از انگیزه‌های نفسانی آزاد شده و تمامی اعمالش، از خوردن غذا تا عبادت، به عشق خدا انجام می‌شود. این وحدت، نشانه‌ای از تحقق احدیت در وجود اوست.

حضور مع الحق در همه‌چیز

انسان کامل، به مقامی می‌رسد که حضور الهی را در وجود خود و در همه‌چیز مشاهده می‌کند: «رزقت الحضور مع الحق فی نفسک… فی کل شیء». این حضور، چونان نوری که در همه جا می‌تابد، نتیجه رزق الهی است که انسان را به درک وحدت در کثرت می‌رساند.

درنگ: حضور مع الحق، شهود دائمی خداوند در تمامی شئون وجودی و در همه موجودات است که انسان کامل به آن دست می‌یابد.

آینه بودن متقابل انسان و خدا

انسان کامل، چونان آینه‌ای صیقلی، صفات الهی را در خود متجلی می‌سازد و خداوند نیز آینه احوال اوست: «من انک مرآة ذاته… و هو مرآة احوالک». این رابطه متقابل، نشانه‌ای از کمال وجودی انسان است که در آن، انسان و خدا به‌صورت متقابل در یکدیگر متجلی می‌شوند.

این تشبیه، چونان دو آینه که یکدیگر را بی‌انتها بازتاب می‌دهند، رابطه عمیق میان انسان کامل و ذات حق‌تعالی را نشان می‌دهد. انسان، مظهر صفات الهی است و خداوند، مظهر احوال انسان کامل.

سلطنت الهی و غلبه بر غیر

سلطنت الهی بر انسان کامل، به دلیل یقین او به حکمت الهی در وجودش، برقرار است: «و کانت له السلطنة بمفرده علیک… لجزمک بان صورک الحکامة». این سلطنت، او را از سلطه غیر خدا مصون می‌دارد. عشق به خدا، انسان را از هر حکمی جز حکم الهی آزاد می‌کند: «بتشوقک له عشقت… و لم یغلب علیک حکم غیره».

این مقام، چونان قلعه‌ای استوار، انسان کامل را از نفوذ غیر خدا مصون می‌دارد و او را تحت سلطنت یگانه حق‌تعالی قرار می‌دهد.

دو نوع توجه در انسان کامل

نشانه انسان کامل، در یکی از دو نوع توجه (توجه حق به خلق یا خلق به حق) یا جمع بین آنهاست: «و آیة ذلک احد التنوعین او الجمع بینهما و هما تنوعک». این توجه، به معنای ظهور حق در انسان و ظهور انسان در حق است. توجه حق به عالم، از طریق تأثیر و ایجاد، و توجه عالم به حق، از طریق قبول و تمکین، در انسان کامل متجلی می‌شود.

درنگ: انسان کامل، با جمع بین توجه حق به خلق و خلق به حق، به مظهر کامل صفات الهی تبدیل می‌شود.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، رابطه متقابل انسان کامل و خداوند را به‌عنوان آینه یکدیگر تبیین کرد. انسان کامل، با عشق الهی و حضور مع الحق، به مقامی می‌رسد که تمامی اعمالش به سوی خدا جهت می‌یابد. این مقام، که در آن سلطنت الهی بر انسان حاکم است، نشانه‌ای از کمال وجودی اوست که در آن، کثرت به وحدت بازمی‌گردد.

نتیجه‌گیری کل

درس‌گفتار شماره 586 از مجموعه سخنان آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تکیه بر کتاب شریف مصباح الانس، به تبیین مقام انسان کامل و رابطه او با احدیت الهی پرداخته است. انسان کامل، چونان آینه‌ای که تمامی رنگ‌های الهی را بازتاب می‌دهد، مظهر صفات ربوبی است که تمامی اعمالش، از عبادت صوری تا امور روزمره، با نیت قربت به خدا انجام می‌شود. این مقام، که در آن کثرت اعمال به وحدت نیت الهی بازمی‌گردد، نشانه‌ای از کمال وجودی انسان است. موانع و مشکلات، هرچند گاه دشوار، گذرا بوده و نمی‌توانند مانع از تحقق این مقام شوند.

رابطه متقابل انسان و خدا، که در آن هر یک آینه دیگری است، به زیبایی در این درس‌گفتار تبیین شده است. انسان کامل، با عشق الهی و حضور مع الحق، به مرتبه‌ای می‌رسد که تمامی شئون وجودی‌اش به سوی خدا جهت می‌یابد. این مقام، که در الگوی امیرالمؤمنین (ع) به اوج خود می‌رسد، نشان‌دهنده عرفان عملی است که در آن، تمامی اعمال به عشق خدا انجام می‌شود.

در پایان، با درود بر پیامبر اکرم (ص) و اهل‌بیت طاهرین (ع)، که الگوهای بی‌بدیل انسان کامل‌اند، این نوشتار به پایان می‌رسد: «اللّهم صل على محمدآ و آل محمّد».

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، چرا عبارت 'متى احب و كيف شاء' در نگاه فلسفی به معنای امکان و اختیار تلقی می‌شود؟

2. طبق متن، امکان عشقی چه تفاوتی با امکان فقری دارد؟

3. بر اساس متن، چرا امکان در فلسفه به تحلیل‌های ذهنی نسبت داده می‌شود؟

4. طبق متن، فاعلیت حق به چه صورتی توصیف می‌شود؟

5. بر اساس متن، نسبت مرایا به نور وجودی حق چگونه است؟

6. تمام صفات عباد در ظرف ظهور به حق نسبت داده می‌شود، نه به لحاظ ذاتی.

7. امکان عشقی به معنای وابستگی یک‌طرفه عبد به حق است.

8. در دیدگاه عرفان، جبر به دلیل نبود تعدد و غیریت در ظرف وحدت منتفی است.

9. امکان در فلسفه به معنای وجود دائمی و ازلی است.

10. اختيار حق در ظرف ظهور به معنای اختيار عباد است.

11. چرا عبارت 'متى احب و كيف شاء' در فلسفه به امکان مساوی الطرفین اشاره دارد؟

12. تفاوت امکان فقری و امکان عشقی چیست؟

13. چرا امکان در فلسفه به تحلیل‌های ذهنی نسبت داده می‌شود؟

14. فاعلیت بالعشق چگونه در متن توصیف شده است؟

15. نسبت مرایا به نور وجودی حق چیست؟

پاسخنامه

1. چون به امکان مساوی الطرفین اشاره می‌کند

2. امکان عشقی رابطه متقابل عاشق و معشوق را نشان می‌دهد

3. چون امکان به صورت مساوی الطرفین تعریف می‌شود

4. فاعلیت بالعشق که برتر از تجلی و عنایت است

5. مرایا ظهورات متعدد نور واحد حق‌اند

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. چون این عبارت به تردد و دو طرفه بودن فعل و عدم فعل اشاره می‌کند.

12. امکان فقری وابستگی یک‌طرفه عبد به حق را نشان می‌دهد، اما امکان عشقی رابطه متقابل عاشق و معشوق است.

13. چون امکان به صورت مساوی الطرفین تعریف می‌شود که وجود عینی ندارد.

14. فاعلیت بالعشق برتر از تجلی و عنایت است و ظهور حق را به صورت عشقی نشان می‌دهد.

15. مرایا ظهورات متعدد نور واحد وجودی حق‌اند، مانند تصاویر متعدد در آینه‌ها.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده