در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 634

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 634)

دیباچه

در این اثر، بازخوانی و بازنویسی درس‌گفتارهای عرفانی و فلسفی آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره از کتاب شریف مصباح الانس اثر ابن ری، شارح برجسته آرای صادق‌الدین قونوی، شاگرد ممتاز ابن عربی، ارائه می‌گردد. این متن، با تکیه بر محتوای اصلی درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی، به تبیین مفاهیم عمیق عرفانی، فلسفی و کلامی مرتبط با مناجات، شطح، و رابطه خالق و مخلوق می‌پردازد.

بخش یکم: درآمدی بر مناجات و شطح در عرفان نظری

آغاز با نام الهی و اهمیت مناجات

درس‌گفتار با ذکر شریف بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ آغاز می‌گردد، عبارتی که نه‌تنها نشانه‌ای از تقدس و توحیدمحوری است، بلکه چونان کلیدی معنوی، دروازه ورود به معارف عرفانی را می‌گشاید. این ذکر، پیوندی عمیق میان راوی و حقیقت الهی برقرار می‌سازد و مناجات را در بستری از رحمانیت و رحیمیت الهی قرار می‌دهد. تکرار این عبارت در عنوان و متن، چونان نغمه‌ای آسمانی، بر اهمیت اتصال عرفانی به مبدأ هستی تأکید دارد.

درنگ: ذکر بسم‌الله در متون عرفانی، فراتر از سنتی دینی، نشانه‌ای از اتصال به مبدأ الهی و تأکید بر رحمانیت و رحیمیت خداوند است که مناجات را در قالبی توحیدی و معنوی قرار می‌دهد.

مفهوم شطح: ظاهر و باطن در کلام عرفانی

شطح در عرفان اسلامی، به گفتارهایی اطلاق می‌شود که در ظاهر، با عقل متعارف یا شرع ناسازگار به نظر می‌رسند، اما در باطن، چونان گوهری در صدف، معانی عمیق عرفانی را در خود نهان دارند. در این درس‌گفتار، شطح چنین توصیف شده است: «آن چیزی که ظاهرش ناخوشایند است، باطنش درست است». این تعریف، شطح را چونان آیینه‌ای دوسویه می‌نمایاند که در یک سو، پارادوکسیکال و چالش‌برانگیز است و در سوی دیگر، حامل حقیقتی متعالی. برای نمونه، عبارت «اجزت ای خدا تو عاجزی» در ظاهر، عجز را به خداوند نسبت می‌دهد، اما در باطن، عجز مخلوقات در ادای شکر الهی را برجسته می‌سازد. این تکنیک بلاغی، که در عرفان قونوی و ابن عربی رایج است، چونان کلیدی است که قفل معانی باطنی را می‌گشاید.

درنگ: شطح، چونان پلی میان ظاهر و باطن، معانی عمیق عرفانی را در قالبی پارادوکسیکال بیان می‌کند و نیازمند تأویلی عالمانه برای فهم حقیقت نهفته در آن است.

عجز مخلوق در برابر عظمت الهی

یکی از محورهای اصلی درس‌گفتار، تأکید بر عجز ذاتی مخلوقات در ادای حق حمد و شکر الهی است: «فاجزت ان النشر برك و فضلك لا متناهى و اينت قصورها عن القيام بحق حمدك و شكرك». این عجز، نه نقصی در مخلوق، بلکه جلوه‌ای از بی‌کرانگی فضل و برکت الهی است. مخلوقات، چونان قطره‌ای در برابر اقیانوس بی‌کران الهی، از درگین گرفتن عظمت او ناتوان‌اند. این ناتوانی، ریشه در مشیت الهی دارد که مخلوقات را به‌گونه‌ای آفریده که نمی‌توانند شکر بی‌نهایت او را به تمامی ادا کنند. این دیدگاه، با اصل توحید افعالی پیوند دارد که هر فعل و صفتی را به خداوند نسبت می‌دهد.

درنگ: عجز مخلوقات در شکر و حمد الهی، نشانه‌ای از محدودیت وجودی آن‌ها در برابر بی‌کرانگی ذات الهی است و این عجز، خود جلوه‌ای از کمال و عظمت خداوند است.

برای تبیین این مفهوم، به آیه شریفه‌ای از قرآن کریم استناد می‌شود: قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي (کهف: ۱۰۹). این آیه چنین است: «بگو اگر دریا برای کلمات پروردگارم مرکب شود، پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان یابد، دریا پایان می‌یابد.» این آیه، چونان مشعلی فروزان، بی‌کرانگی صفات و افعال الهی را نمایان می‌سازد و عجز مخلوقات در دربرگرفتن این عظمت را تأیید می‌کند.

مدح در قالب ذم: بلاغت عرفانی

درس‌گفتار به تکنیک بلاغی «مدح فی صوره الضم» اشاره دارد که در آن، با زبانی به ظاهر نکوهش‌آمیز، مدحی عمیق صورت می‌گیرد. برای مثال، گفته می‌شود: «مثل اینکه به کسی بگویید تو نمی‌توانی بدی کنی، تو کوچک‌تر از آنی که بدی کنی، یعنی تو خیلی آدم خوبی هستی». این روش، چونان نقشی زیبا بر پارچه‌ای ساده، معانی متعالی را در قالبی پارادوکسیکال ارائه می‌دهد. در اینجا، نسبت دادن عجز به خداوند، در واقع، مدحی است از عظمت بی‌کران او که هیچ مخلوقی نمی‌تواند آن را به تمامی دربرگیرد.

درنگ: تکنیک «مدح فی صوره الضم»، چونان گوهری در صدف، معانی عمیق عرفانی را در قالبی به ظاهر نکوهش‌آمیز بیان می‌کند و مخاطب را به تأمل در حقیقت باطنی دعوت می‌نماید.

بخش دوم: جایگاه مصباح الانس در عرفان نظری

اهمیت و سنگینی مصباح الانس

کتاب مصباح الانس به عنوان اثری بی‌نظیر در عرفان نظری توصیف می‌شود: «مصباح یک کتاب بسیار سنگینی است توى عرفان یعنی اصلا سنگین‌تر از مصباح نداریم». این اثر، چونان قله‌ای رفیع در میان متون عرفانی، با ترکیب دقت فلسفی قونوی و شرح عالمانه ابن ری، جایگاهی ممتاز دارد. مصباح الانس نه‌تنها مفاهیم عرفانی را با عمق و دقت تبیین می‌کند، بلکه با زبانی منطقی و چاشنی‌دار، مخاطب را به سوی فهم حقیقت رهنمون می‌سازد.

درنگ: مصباح الانس، به دلیل ترکیب دقت فلسفی و شهود عرفانی، چونان گوهری بی‌بدیل در عرفان نظری می‌درخشد و مرجعی بی‌مانند برای پژوهشگران است.

مقایسه قونوی و ابن عربی

صادق‌الدین قونوی، شاگرد برجسته ابن عربی، سخنان استاد خود را با نگاهی منطقی‌تر و عالمانه‌تر صیقل داده است: «قونوی آمده همان حرف‌های استاد را یک مقدار آب‌کشیده‌تر و یک مقدار صاف کرده‌تر و یک مقدار عالمانه‌ترش کرده». ابن عربی، با رویکردی شهودی و بی‌محابا، چونان رودی خروشان، معارف را جاری می‌سازد، اما قونوی، چونان باغبانی ماهر، این معارف را نظام‌مند و منظم کرده است. این تفاوت روش‌شناختی، مصباح الانس را به اثری متمایز تبدیل کرده که هم از شهود عرفانی بهره‌مند است و هم از منطق فلسفی.

درنگ: قونوی، با نظام‌مند کردن آرای شهودی ابن عربی، مصباح الانس را به اثری منطقی و عالمانه تبدیل کرده که پلی میان شهود و عقل است.

تمایز مصباح الانس با تمهید و فصوص

مصباح الانس در مقایسه با تمهید القواعد و فصوص الحکم ویژگی‌های ممتازی دارد. تمهید القواعد خشک و متمرکز بر دو مسئله حق و انسان است، و فصوص الحکم به دلیل ماهیت مخلوط و غیرمنظم، چونان کشکولی از معارف است. اما مصباح الانس، چونان جامی لبریز از شراب معرفت، با زبانی منطقی‌تر و چاشنی‌دار، معارف را به شیوه‌ای متعادل و جذاب ارائه می‌دهد. این اثر، نه گرفتار خشکی تمهید است و نه پراکندگی فصوص، بلکه چونان نغمه‌ای هماهنگ، عقل و دل را به وحدت می‌رساند.

درنگ: مصباح الانس، با تعادل میان منطق و شهود، چونان نوری متعادل، معارف عرفانی را به شکلی منسجم و جذاب ارائه می‌دهد.

هدف از تکمیل مطالعه مصباح الانس

درس‌گفتار، هدف از تکمیل مطالعه مصباح الانس را تدوین دوره‌ای کامل از حکمت نظری عرفانی می‌داند که مباحث قوی و بلند را در بر گیرد. این تلاش، چونان بنایی رفیع، به دنبال ایجاد مجموعه‌ای منسجم از معارف عرفانی است که می‌تواند مرجعی برای پژوهشگران و طالبان علم باشد. مطالعه موازی مصباح الانس و منازل السائرین و تکرار آن‌ها برای جبران ضبط نشدن بخش‌های ابتدایی، نشان‌دهنده تعهد عالمانه به حفظ و انتقال دقیق معارف است.

درنگ: تکمیل مطالعه مصباح الانس، به مثابه بنایی عرفانی، در پی تدوین دوره‌ای جامع از حکمت نظری است که معارف والا را به نسل‌های آینده منتقل می‌کند.

بخش سوم: عرفان شیعی در برابر عرفان سنی

برتری عرفان شیعی به دلیل عصمت

درس‌گفتار با تأکید بر اصالت عرفان شیعی، آن را علمی متعلق به شیعه می‌داند که ریشه در هدایت معصومان دارد: «عرفان یک علمی است که مال شیعه است، اهل سنت کسی را ندارند که عرفان داشته باشند». شیعه، به دلیل برخورداری از دو قرن و نیم هدایت معصومان، از برتری معرفتی برخوردار است: «ما لااقل دویست و شصت سال معلم معصوم داشتیم». این دوره، چونان معدنی از الماس، معارف عرفانی را غنا بخشیده و عرفان شیعی را به عروسی در میان علوم تبدیل کرده است.

درنگ: عرفان شیعی، به دلیل اتصال به معصومان، چونان عروسی در میان علوم، از اصالت و عمق بی‌مانندی برخوردار است.

نقد فقدان مرجعیت در عرفان سنی

عرفان اهل سنت، به دلیل فقدان مرشد و پیر معتبر، از اصالت لازم برخوردار نیست: «بندگان خدا کسی را نداشته‌اند، مربی نداشته‌اند، استاد نداشته‌اند». در مقابل، عرفان شیعی با زنجیره سندی متصل به ائمه، چونان درختی تناور، ریشه در حقیقت دارد. این تفاوت ساختاری، عرفان شیعی را به منبعی اصیل و معتبر تبدیل کرده است.

درنگ: عرفان شیعی، با اتصال به زنجیره عصمت، چونان درختی ریشه‌دار، از عرفان سنی که فاقد مرجعیت معتبر است، متمایز می‌گردد.

تأثیر قدرت سیاسی بر غلبه متون سنی

یکی از دلایل غلبه متون عرفانی سنی، قدرت سیاسی و امکانات آن‌هاست: «یک عاملش این بوده که دولت داشته‌اند، شیعه دولت نداشته». این قدرت، چونان بادی مساعد، به نشر گسترده‌تر متون سنی یاری رسانده است. در مقابل، شیعه، به دلیل فقدان امکانات سیاسی، در حاشیه قرار گرفته، اما با ظهور انقلاب ۵۷، این فرصت فراهم شده تا هویت معرفتی شیعه احیا گردد.

درنگ: قدرت سیاسی، چونان بادی مساعد، به نشر متون عرفانی سنی یاری رسانده، اما انقلاب ۵۷ فرصتی برای احیای هویت عرفانی شیعه فراهم آورده است.

نقد تقلید فرهنگی و پیشنهاد بازسازی هویت

درس‌گفتار به تقلید کورکورانه از فرهنگ عربی، به‌ویژه در اذان و دیگر امور فرهنگی، انتقاد می‌کند: «اذان که می‌خوانند، اذان عرب‌ها را می‌خوانند، انگار یک ایالت از عربستان سعودی است». این تقلید، چونان سایه‌ای سنگین، هویت فرهنگی شیعه را تحت‌الشعاع قرار داده است. پیشنهاد می‌شود که انقلاب ۵۷، چونان کعبه‌ای نوین، هویتی فرهنگی و معرفتی برای خود بنا کند تا از تقلید بی‌جا رهایی یابد.

درنگ: انقلاب ۵۷، چونان کعبه‌ای نوین، باید هویتی فرهنگی و معرفتی بسازد تا از تقلید کورکورانه از فرهنگ عربی رهایی یابد.

ترس شیعه از علوم سنگین

شیعه، به دلیل ترس از خطا، از علوم سنگین مانند عرفان و قرآن کریم کمتر استقبال کرده است: «چون این علوم سنگین بوده، اصلا شیعه دنبال نمی‌کرده، می‌ترسیده». این ترس، چونان غباری بر آینه معرفت، مانع از توسعه علوم پیچیده در میان شیعه شده است. با این حال، با تکیه بر هدایت معصومان، می‌توان این علوم را احیا کرد و به قله‌های معرفت رسید.

درنگ: ترس شیعه از علوم سنگین، چونان غباری بر آینه معرفت، مانع توسعه عرفان و علوم قرآنی شده، اما هدایت معصومان راهگشای این مسیر است.

بخش چهارم: نقد شطحیات و تبیین علمی عجز مخلوق

نقد نسبت دادن عجز به خداوند

درس‌گفتار با نقد شطحیاتی که عجز را به خداوند نسبت می‌دهند، بر رعایت ادب الهی تأکید می‌کند: «خدایا تو عاجزی، عاجز یعنی چلاغ، عاجز یعنی ناقص، عاجز برای چه ضم می‌آوری نسبت به پروردگار؟». این عبارات، چونان ابری تیره، حقیقت الهی را مخدوش می‌کنند. عرفان معصومانه، با زبانی منطقی و عاری از پارادوکس‌های غیرضروری، از نسبت دادن صفات نقص به خداوند پرهیز می‌کند.

درنگ: عرفان معصومانه، با پرهیز از شطحیات نادرست، چونان نوری پاک، حقیقت الهی را بدون نسبت دادن نقص تبیین می‌کند.

تبیین فلسفی عجز مخلوق

عجز مخلوق، ریشه در محدودیت فعل در برابر فاعل دارد: «هیچ وقت فعل نمی‌تواند افضل از فاعل باشد». این اصل فلسفی، چونان ستونی استوار، رابطه میان خالق و مخلوق را تبیین می‌کند. مخلوق، به عنوان فعل الهی، نمی‌تواند عظمت فاعل را به تمامی دربرگیرد. این دیدگاه، ریشه در حکمت متعالیه و عرفان نظری دارد و بر وابستگی وجودی مخلوق به خالق تأکید می‌ورزد.

درنگ: عجز مخلوق، چونان سایه‌ای در برابر نور فاعل، نتیجه محدودیت وجودی فعل در برابر عظمت بی‌کران فاعل است.

نقد مفهوم متناهی بودن عالم

درس‌گفتار، مفهوم متناهی بودن عالم را رد می‌کند: «ما متناهی نداریم، اصلا سرش خورده به دیوار می‌گوید عالم تمام شد». عالم، به عنوان ظهور الهی، چونان اقیانوسی بی‌کران، محدودیت ذاتی ندارد. این دیدگاه، در برابر رویکرد کلامی متکلمان که عالم را محدود می‌بینند، چونان مشعلی فروزان، بی‌کرانگی عالم را نمایان می‌سازد.

درنگ: عالم، به عنوان ظهور الهی، چونان اقیانوسی بی‌کران، از محدودیت ذاتی مبراست و دیدگاه متکلمان در این باره نادرست است.

تفاوت ذات و فعل در عرفان نظری

خداوند ذات و فعل دارد، اما مخلوق تنها فعل است: «حق ذات دارد و فعل دارد، عالم هستی فعل است و ذات ندارد». این تمایز، چونان خطی روشن، مرز میان خالق و مخلوق را ترسیم می‌کند. مخلوق، به عنوان ظهور الهی، فاقد ذات مستقل است و وجودش وابسته به خالق است. این اصل، یکی از بنیان‌های عرفان نظری است که وحدت وجود را تبیین می‌کند.

درنگ: تفاوت میان خالق و مخلوق، در داشتن یا نداشتن ذات است؛ مخلوق، چونان سایه‌ای بر دیوار، تنها ظهور الهی است.

بی‌کرانگی مخلوقات در مقام ظهور

مخلوقات، در مقام ظهور، بی‌کران‌اند: «ما لا متناهی هستیم، خدا هم لا متناهی است». این دیدگاه، به وحدت وجود در عرفان ابن عربی و قونوی اشاره دارد. مخلوقات، چونان آیینه‌هایی که نور الهی را بازمی‌تابانند، در مقام ظهور، محدودیت ذاتی ندارند، اما همچنان دون ذات الهی‌اند.

درنگ: مخلوقات، در مقام ظهور، چونان آیینه‌هایی بی‌کران، نور الهی را بازمی‌تابانند، اما دون ذات الهی باقی می‌مانند.

نقد مفهوم حادث بودن عالم

درس‌گفتار، مفهوم حادث بودن عالم را رد می‌کند: «ما همه‌مان قدیم هستیم، حادث چه است، اصلا حادث نداریم». عالم، در مقام ظهور الهی، ازلی و ابدی است و حادث بودن، تنها به مرتبه تعینات مربوط است. این دیدگاه، چونان نوری که تاریکی را می‌زداید، حقیقت بی‌کران عالم را آشکار می‌سازد.

درنگ: عالم، در مقام ظهور الهی، ازلی و ابدی است و حادث بودن، تنها به مرتبه تعینات مربوط است، نه به حقیقت وجودی آن.

بخش پنجم: مناجات و اسرار رحمانی و رحیمی

اسرار رحمانی و رحیمی در مناجات

مناجات این درس‌گفتار، تحت اسرار رحمانی (عام) و رحیمی (خاص) قرار دارد: «والمناجات الى هنا تحت اسرار رحمانیه و الرحیمیه». رحمانیت، چونان خورشیدی فراگیر، همه مخلوقات را در بر می‌گیرد، و رحیمیت، چونان نوری ویژه، به مؤمنان اختصاص دارد. این مناجات، چونان پلی میان عام و خاص، اسرار الهی را در قالبی عرفانی تبیین می‌کند.

درنگ: مناجات، با پیوند رحمانیت و رحیمیت، چونان پلی میان عام و خاص، اسرار الهی را در قالبی عرفانی و معنوی آشکار می‌سازد.

صلوات: ختم کلام به ذکر اهل بیت

درس‌گفتار با صلوات ختم می‌شود: «صلوات پایان نوار مصباح». این صلوات، چونان مهر تأییدی بر اتصال به معصومان، کلام عرفانی را به ذکر اهل بیت مزین می‌کند. در عرفان شیعی، این ذکر، نشانه‌ای از اصالت و پیوند با عصمت است.

درنگ: صلوات، چونان نغمه‌ای آسمانی، کلام عرفانی را به ذکر اهل بیت مزین کرده و اصالت عرفان شیعی را تأیید می‌کند.

جمع‌بندی

این اثر، با بازخوانی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره از مصباح الانس، به تبیین مفاهیم عمیق عرفانی، فلسفی و کلامی پرداخته است. عجز مخلوقات در شکر و حمد الهی، نه نقص، بلکه جلوه‌ای از بی‌کرانگی ذات الهی است. شطح، چونان کلیدی تأویلی، معانی عمیق را در قالبی پارادوکسیکال آشکار می‌سازد. مصباح الانس، با تعادل میان شهود و منطق، چونان گوهری بی‌بدیل در عرفان نظری می‌درخشد. عرفان شیعی، با تکیه بر عصمت معصومان، از عرفان سنی متمایز گشته و راهی اصیل برای فهم حقیقت الهی ارائه می‌دهد. نقد تقلید فرهنگی و پیشنهاد بازسازی هویت شیعی، بر ضرورت احیای معارف اصیل تأکید دارد. این متن، با زبانی فاخر و ساختار علمی، می‌تواند مرجعی ارزشمند برای پژوهشگران عرفان و الهیات باشد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار استاد فرزانه قدس سره، منظور از 'شطح' چیست؟

2. طبق درسگفتار، چرا مخلوقات نمی‌توانند حق حمد و شکر خدا را ادا کنند؟

3. بر اساس متن، ویژگی اصلی عرفان شیعی در مقایسه با عرفان اهل سنت چیست؟

4. طبق درسگفتار، چرا فعل نمی‌تواند ادراک کنه فاعل را داشته باشد؟

5. بر اساس درسگفتار، تفاوت اصلی مخلوق و خدا چیست؟

6. بر اساس درسگفتار، شطح بیانی است که ظاهر آن ناخوشایند و باطن آن صحیح است.

7. طبق متن، مخلوقات می‌توانند شکر خدا را به‌طور کامل ادا کنند.

8. درسگفتار بیان می‌کند که عرفان شیعی از عرفان اهل سنت به دلیل وجود معلمان معصوم متمایز است.

9. بر اساس متن، فعل می‌تواند ادراک کنه فاعل را داشته باشد.

10. متن درسگفتار تأکید دارد که عالم هستی متناهی است و نمی‌تواند غیرمتناهی باشد.

11. منظور از 'مدح فی صوره الضم' در درسگفتار چیست؟

12. چرا مخلوقات نمی‌توانند حق شکر خدا را ادا کنند؟

13. تفاوت عرفان شیعی و اهل سنت در درسگفتار چیست؟

14. چرا فعل نمی‌تواند ادراک کنه فاعل را داشته باشد؟

15. ویژگی اصلی مصباح در مقایسه با فصوص و تمهید چیست؟

پاسخنامه

1. بیانی که ظاهرش نادرست و باطنش صحیح است

2. چون فعل نمی‌تواند از فاعل بزرگتر باشد

3. وجود معلمان معصوم در عرفان شیعی

4. چون فعل ذات ندارد و فاعل محاط بر آن است

5. مخلوق ذات ندارد و خدا ذات دارد

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. نادرست

11. مدح فی صوره الضم یعنی بیانی که ظاهرش نکوهش اما باطنش ستایش است.

12. چون فعل نمی‌تواند از فاعل بزرگتر باشد و ذات خدا برتر از فعل مخلوق است.

13. عرفان شیعی به دلیل وجود معلمان معصوم، از عرفان اهل سنت متمایز و کامل‌تر است.

14. چون فعل ذات ندارد و فاعل بر آن احاطه دارد.

15. مصباح منطقی‌تر و منسجم‌تر از فصوص و تمهید است و حکمت نظری را با چاشنی عرفانی بیان می‌کند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده