متن درس
اقتدار انسانی در پرتو سوره سجده: تحلیلی فلسفی و عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۴۴۰)
مقدمه
انسان، به مثابه موجودی چندبُعدی، در آیینه حکمت الهی، جایگاهی بیهمتا دارد که از خاک تا افلاک، سیر و سلوکی شگفتانگیز را تجربه میکند. سوره سجده، به عنوان یکی از آیینههای نورانی قرآن کریم، با بیانی عمیق و رازآلود، اقتدار وجودی انسان را در چارچوبی هستیشناختی و عرفانی تبیین مینماید. این نوشتار، با تکیه بر آیات این سوره و تأملات فلسفی و عرفانی، به کاوش در مراتب وجودی انسان، اقتدار متصل و منفصل او، و راههای رهایی از غفلت و اتصال به حقیقت الهی میپردازد. هدف آن است که با ارائه چارچوبی علمی و معنوی، جایگاه انسان در نظام هستی روشن گردد و راهی به سوی تعالی و قرب الهی گشوده شود.
بخش نخست: اقتدار انسانی و مراتب وجود
انسان: موجودی دون خدا و فوق جهان
انسان، در حکمت اسلامی، موجودی است که در مرتبهای میان الوهیت و جهان مادی قرار گرفته است. او دون خداست، به این معنا که از ذات بیکران الهی فروتر است، اما فوق جهان است، زیرا توانایی فراتر رفتن از محدودیتهای مادی و اتصال به حقایق متعالی را داراست. این جایگاه والا، اقتدار انسان را نه در صور ظاهری و علوم لفظی، بلکه در توانمندیهای وجودی و معرفتی او تعریف میکند. انسان، به مانند آینهای است که نور الهی را بازمیتاباند و با عبور از مراتب وجود، به سوی کمال رهنمون میشود.
درنگ: انسان، به عنوان موجودی دون خدا و فوق جهان، توانایی اتصال به حقایق الهی را دارد و اقتدار او فراتر از صور ظاهری و علوم لفظی است.
مراتب وجود و اقتدار انسانی
جهان هستی، در نگرش فلسفی و عرفانی، به مراتب گوناگونی تقسیم میشود که هر یک، ظرفی برای تجلیات الهی است. این مراتب، به مانند نردبانی از خاک تا عرش، انسان را به سوی مقصد نهایی هدایت میکنند:
- عالم ناسوت: قلمرو ماده و ادراکات حسی است که انسان را با نیازهای زیستی و حیات مادی پیوند میدهد. این مرتبه، به مانند خاکی است که بذر وجود انسان در آن کاشته شده است.
- عالم عقول: بستر معرفت و ادراکات متعالی است که شامل عوالم ملکوتی و جبروتی میشود. عقل، به عنوان هبهای الهی، انسان را قادر میسازد تا از ناسوت فراتر رود و با حقایق متعالی ارتباط برقرار کند.
- عالم اله: قلمرو اسماء و صفات الهی است که انسان را به تجلیات ذات ربوبی متصل میکند. این مرتبه، به مانند آسمانی است که ستارگان حقیقت در آن میدرخشند.
انسان، با دارا بودن نفس، عقل و روح، توانایی سیر در این مراتب را دارد. نفس، او را در عالم ناسوت نگه میدارد، عقل، راهگشای او به سوی عوالم متعالی است، و روح، او را به آستان الهی میرساند. این ساختار وجودی، انسان را به موجودی بیهمتا تبدیل میکند که قادر است از محدودیتهای مادی فراتر رود و به اقتدار الهی دست یابد.
اقتدار متصل و منفصل
اقتدار انسانی، به دو گونه متصل و منفصل تقسیم میشود. اقتدار منفصل، به توانمندیهای مادی و ظاهری انسان، مانند صنعت، فناوری و امکانات مادی، اشاره دارد. این اقتدار، هرچند ارزشمند، اما محدود به عالم ناسوت است و نمیتواند انسان را به کمال واقعی برساند. در مقابل، اقتدار متصل، توانمندی درونی و وجودی انسان است که ریشه در اتصال به حقایق الهی دارد. انبیا و اولیای الهی، نمونههای بارز این اقتدار بودند که بدون نیاز به ابزار ظاهری، به معراج، وحی و قدرتهای متعالی دست مییافتند.
درنگ: اقتدار متصل، که در انبیا و اولیا تجلی یافته، انسان را از محدودیتهای مادی رهایی میبخشد و به سوی معرفت و قرب الهی هدایت میکند.
اقتدار متصل، به مانند چشمهای است که از ژرفای وجود انسان میجوشد و او را به سوی حقیقت الهی سوق میدهد، در حالی که اقتدار منفصل، به مانند ابزاری است که در خدمت نیازهای مادی قرار میگیرد. این تمایز، انسان را به تأمل در توانمندیهای درونی و اتصال به حقایق الهی دعوت میکند.
جمعبندی بخش نخست
اقتدار انسانی، در پرتو مراتب وجود و ساختار چندبُعدی او، فراتر از صور ظاهری و علوم لفظی تعریف میشود. انسان، به عنوان موجودی دون خدا و فوق جهان، با دارا بودن نفس، عقل و روح، توانایی سیر در عوالم ناسوت، عقول و اله را دارد. تمایز میان اقتدار متصل و منفصل، چارچوبی برای فهم جایگاه والای انسان در نظام هستی ارائه میدهد. این بخش، انسان را به تأمل در توانمندیهای وجودی و حرکت به سوی اقتدار متصل دعوت میکند.
بخش دوم: محدودیتهای علوم دینی و ضرورت تحول
محدودیت علوم دینی به الفاظ
علوم دینی، در بسیاری از موارد، به مباحث لفظی، فقهی و اصولی محدود شده و از اقتدار وجودی و معرفتی انبیا فاصله گرفته است. این تمرکز بر صور ظاهری، علوم دینی را از تحقق وراثت حقیقی انبیا باز داشته و آن را به سطح الفاظ و محفوظات فروکاسته است. انبیا، با اقتدار متصل، دارای توانمندیهایی بودند که فراتر از علوم صوری بود، اما علوم دینی کنونی، به جای پرورش این اقتدار، به مشقهای لفظی و مباحث صوری بسنده کردهاند.
درنگ: علوم دینی، با تمرکز بر الفاظ و صور ظاهری، از تحقق اقتدار وجودی انبیا بازمانده و نیازمند تحولی ریشهای است.
وراثت انبیا: اقتدار یا الفاظ؟
اصل «العلماء ورثة الأنبياء» به معنای انتقال اقتدار، روایت و توانمندیهای وجودی انبیاست، اما در علوم دینی کنونی، این وراثت به الفاظ و محفوظات محدود شده است. علما، به جای مشابهت با انبیا در کرامت، روایت و توانمندیهای متعالی، به علوم صوری و مباحث لفظی مشغول شدهاند. این محدودیت، علوم دینی را از تأثیرگذاری عمیق در جامعه و تحقق اقتدار الهی باز داشته است.
وراثت انبیا، به مانند انتقال گوهری گرانبهاست که باید در قلب و وجود علما جای گیرد، اما علوم دینی کنونی، به جای این گوهر، به پوسته ظاهری آن بسنده کردهاند. این امر، ضرورت بازنگری در رویکرد علوم دینی را آشکار میسازد.
کاستی علوم دینی در تحقق اقتدار
علوم دینی، با تکیه بر الفاظ و مشقهای صوری، نمیتوانند اقتدار الهی و مشابهت با انبیا را محقق کنند. این علوم، به جای پرورش انسانهایی توانمند و صاحب بصیرت، به تربیت افرادی مشغول شدهاند که درگیر محفوظات و مباحث ظاهریاند. این کاستی، علوم دینی را از ماندگاری در جامعه و تأثیرگذاری جهانی باز داشته و مشکلات روزافزون جامعه اسلامی را به دنبال داشته است.
درنگ: علوم دینی، با دوری از اقتدار متصل و تمرکز بر الفاظ، از تحقق اهداف والای دینی بازمانده و نیازمند بازسازی است.
جمعبندی بخش دوم
علوم دینی، به دلیل تمرکز بر الفاظ و صور ظاهری، از تحقق اقتدار وجودی و وراثت حقیقی انبیا بازماندهاند. این محدودیت، علوم دینی را از تأثیرگذاری عمیق در جامعه و تحقق اهداف والای دینی محروم کرده است. ضرورت تحول در علوم دینی، با تأکید بر اقتدار متصل و پرورش انسانهایی صاحب بصیرت و روایت، از مهمترین نیازهای امروز جامعه اسلامی است.
بخش سوم: سوره سجده و تبیین اقتدار انسانی
سوره سجده: سلامت عالم و جایگاه انسان
سوره سجده، با بیانی عمیق و رازآلود، سلامت عالم هستی و نظام کیهانی را تبیین میکند. این سوره، با تأکید بر نظم الهی و جایگاه والای انسان، چارچوبی برای فهم اقتدار وجودی او ارائه میدهد. آیات این سوره، انسان را به تأمل در توانمندیهای خود و اتصال به حقایق الهی دعوت میکنند.
سوره سجده، به مانند نقشهای آسمانی است که راههای تعالی انسان را در نظام هستی نشان میدهد. این سوره، با تبیین مراتب وجود و اقتدار انسانی، انسان را به سوی کمال و قرب الهی رهنمون میسازد.
حروف مقطعه: کلیدهای معرفت
حروف مقطعه در قرآن کریم، مانند أَلَمْ در سوره سجده، به عنوان کدها و کلیدهای علوم و معارف الهی شناخته میشوند. این حروف، دروازههایی به سوی حقایق و کمالات قرآنی هستند که در آینده، با رشد معرفتی بشر، کشف خواهند شد. حروف مقطعه، به مانند رمزهایی هستند که گنجینههای معرفت را در خود نهان دارند و تنها با کلید عقل و ایمان گشوده میشوند.
درنگ: حروف مقطعه، مانند أَلَمْ، کلیدهای علوم و معارف الهیاند که در آینده با رشد معرفتی بشر گشوده خواهند شد.
آیات کلیدی سوره سجده
آیات ابتدایی سوره سجده، با تأکید بر حقانیت قرآن کریم و نقش آن در هدایت بشر، اقتدار انسانی را تبیین میکنند. آیه دوم این سوره میفرماید: تَنْزِيلُ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ («فرو فرستادن این کتاب که هیچ شکی در آن نیست از پروردگار جهانیان است»). این آیه، به اصالت و حقانیت قرآن کریم به عنوان منبعی برای اقتدار انسانی تأکید دارد.
همچنین، آیه سوم سوره سجده میفرماید: أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ («یا میگویند آن را به دروغ ساخته؟ نه، آن حق است از جانب پروردگارت تا قومی را که پیش از تو برایشان هیچ هشداردهندهای نیامده بود هشدار دهی»). این آیه، به نقش قرآن کریم در هدایت اقوامی اشاره دارد که پیش از آن پیامبری نداشتهاند، و این امر، به توانایی بشر در آینده برای دریافت وحی بیواسطه اشاره میکند.
درنگ: آیات سوره سجده، با تأکید بر حقانیت قرآن کریم، انسان را به سوی هدایت و اقتدار متصل رهنمون میسازند.
جمعبندی بخش سوم
سوره سجده، با تبیین سلامت عالم هستی و جایگاه والای انسان، چارچوبی جامع برای فهم اقتدار انسانی ارائه میدهد. حروف مقطعه و آیات کلیدی این سوره، به عنوان کلیدهای معرفت و هدایت، انسان را به سوی اتصال به حقایق الهی و تحقق اقتدار متصل دعوت میکنند. این بخش، بر ضرورت فهم عمیق قرآنی برای دستیابی به کمال تأکید دارد.
بخش چهارم: آینده بشر و اقتدار متصل
آینده بشر: از معرفت تا خلقت
انسان، در آینده، با اتصال به اقتدار متصل، توانایی دستیابی به معرفت، قدرت و خلقت را خواهد داشت. این دیدگاه، به پتانسیل بینهایت بشر برای آفرینش و دستیابی به علوم اولین و آخرین اشاره دارد. قرآن کریم، به عنوان کتابی برای آیندگان، با ارائه کدها و حقایق، انسان را به سوی این مراتب والا هدایت میکند. آیه السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ (واقعه: ۱۰-۱۱، «پیشگامان پیشگامان، آنانند که مقرباناند») به جایگاه والای انسانهایی اشاره دارد که با اقتدار متصل، به مقام قرب الهی میرسند.
درنگ: انسان در آینده، با اتصال به اقتدار متصل، توانایی خلق و آفرینش را خواهد داشت و به مراتب والای قرب الهی دست خواهد یافت.
وحیهای سرگردان و دریافت بیواسطه
وحیهای الهی، به مانند نسیمهایی سرگردان در آسمان ملکوت، منتظر انسانهای شایسته برای دریافتاند. برخلاف تصور رایج، وحی به انبیا محدود نیست و در آینده، بشر با رشد معرفتی، توانایی دریافت مستقیم وحی از قرآن کریم را خواهد داشت. این دیدگاه، به پتانسیل بینهایت انسان برای اتصال به حقایق الهی اشاره دارد و بر ضرورت آمادگی برای دریافت این وحیها تأکید میکند.
وحی، به مانند جویبارهایی است که در انتظار ظرفی شایسته برای جاری شدناند. انسان، با پرورش اقتدار متصل، میتواند این ظرف را فراهم کند و به معارف الهی دست یابد.
صنعت قرآنی و رشد علوم
رشد علوم، به ویژه در حوزه صنعت قرآنی، لازمه بهرهبرداری کامل از معارف قرآن کریم است. بدون توسعه این صنعت، امکان استخراج حقایق و کمالات قرآنی محدود خواهد ماند. این امر، به ضرورت پیوند علوم دینی با فناوری و صنعت برای تحقق اقتدار انسانی تأکید دارد.
درنگ: صنعت قرآنی، بستری برای استخراج معارف و کمالات قرآن کریم است و بدون آن، علوم دینی به طور کامل محقق نمیشوند.
جمعبندی بخش چهارم
آینده بشر، با اتصال به اقتدار متصل، به سوی مراتب والای معرفت، قدرت و خلقت پیش خواهد رفت. وحیهای سرگردان، در انتظار انسانهای شایستهاند و قرآن کریم، با ارائه کدها و حقایق، راه را برای این تحول هموار میکند. صنعت قرآنی، به عنوان بستری برای رشد علوم دینی، نقش کلیدی در تحقق این اقتدار ایفا میکند.
بخش پنجم: موانع اقتدار و راههای رهایی
استعمار و استکبار: موانع اقتدار
استعمار، استکبار و استبداد، به عنوان موانع اصلی اقتدار انسانی، بشر را به موجودی صرفاً مادی فروکاستهاند. این عوامل، با تضعیف توانمندیهای وجودی، انسان را به سطح نفسانیات و دغدغههای روزمره محدود کردهاند. آیه بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا (فرقان: ۹، «بلکه آنها گمراهترند») به تأثیر تربیت ناسالم و استعمار بر گمراهی بشر اشاره دارد.
درنگ: استعمار و استکبار، با فروکاستن انسان به موجودی مادی، مانع تحقق اقتدار متصل شدهاند.
موت اختیاری: دروازه اقتدار
موت اختیاری، به معنای مرگ خودخواسته معنوی، یکی از صفات انسان کامل برای دستیابی به اقتدار متصل است. این مفهوم، که در علوم غریبه نیز مورد توجه قرار گرفته، به توانایی انسان برای رهایی از محدودیتهای ناسوتی و اتصال به عوالم متعالی اشاره دارد. موت اختیاری، به مانند کلیدی است که قفلهای قلب را میگشاید و انسان را به سوی معرفت و روایت هدایت میکند.
درنگ: موت اختیاری، دروازهای به سوی اقتدار متصل است که انسان را از محدودیتهای ناسوتی رهایی میبخشد.
نقد زندگی مدرن: گل پلاستیکی
زندگی مدرن، به دلیل دوری از معنویت و غرق شدن در مادیات، به گلی پلاستیکی تشبیه شده که فاقد بو، حیات و حقیقت است. این استعاره، به فقدان اقتدار متصل در جامعه کنونی اشاره دارد. برخلاف موجودات طبیعی که توانایی دفاع از خود را دارند، انسان مدرن، به دلیل دوری از حقیقت، در برابر غبار غفلت ناتوان است.
درنگ: زندگی مدرن، به مانند گلی پلاستیکی، فاقد حقیقت و حیات است و انسان را از اقتدار متصل محروم کرده است.
جمعبندی بخش پنجم
استعمار، استکبار و زندگی مدرن، به عنوان موانع اصلی اقتدار انسانی، بشر را از اتصال به حقایق الهی باز داشتهاند. موت اختیاری، به عنوان دروازهای به سوی اقتدار متصل، انسان را از محدودیتهای ناسوتی رهایی میبخشد. نقد زندگی مدرن، ضرورت بازگشت به حقیقت و معنویت را آشکار میسازد.
بخش ششم: نقش علوم دینی و جامعه اسلامی
شعر و خط: نمادهای معرفت
علمای گذشته، با بهرهگیری از شعر و خط، ارتباطی روانشناختی با معرفت و اقتدار برقرار میکردند. این ابزارها، به مانند پلی بودند که عقل و قلب را به هم متصل میساختند و نشاندهنده پیوند عمیق علما با اقتدار درونی بود. این سنت، ضرورت توجه به ابعاد هنری و معرفتی در علوم دینی را نشان میدهد.
درنگ: شعر و خط، به عنوان نمادهای معرفت، پیوند عمیقی با اقتدار درونی علما داشتند.
نقد رسانههای دینی
رسانههای دینی کنونی، به دلیل تمرکز بر مباحث صوری و دعواهای سطحی، از اقتدار دینی فاصله گرفتهاند. این رسانهها، به جای ترویج معارف الهی، به ابزارهایی برای جدلهای بیحاصل تبدیل شدهاند. این امر، ضرورت بازسازی رسانههای دینی با تأکید بر اقتدار متصل را آشکار میسازد.
درنگ: رسانههای دینی، با دوری از اقتدار متصل، به ابزارهایی برای جدلهای صوری تبدیل شدهاند.
پتانسیل منطقه ایران
منطقه ایران، به دلیل ذخایر انسانی و معنوی، توانایی تسخیر جهان را دارد. این پتانسیل، ریشه در اتصال به حقیقت ولایت و معارف الهی دارد. این امر، ضرورت توجه به ظرفیتهای معنوی و وجودی منطقه را برای تحقق اقتدار جهانی نشان میدهد.
درنگ: منطقه ایران، با ذخایر انسانی و معنوی، توانایی پیشتازی در تحقق اقتدار جهانی را دارد.
جمعبندی بخش ششم
علوم دینی، با بهرهگیری از ابزارهای معرفتی مانند شعر و خط، میتوانند به اقتدار متصل متصل شوند. نقد رسانههای دینی و تأکید بر پتانسیل منطقه ایران، ضرورت بازسازی علوم دینی و بهرهگیری از ظرفیتهای معنوی برای تحقق اقتدار جهانی را نشان میدهد.
نتیجهگیری کلی
اقتدار انسانی، در پرتو آیات سوره سجده، به عنوان سفری از ناسوت به سوی عالم اله تبیین میشود. انسان، با دارا بودن نفس، عقل و روح، توانایی سیر در مراتب هستی و دستیابی به اقتدار متصل را دارد. علوم دینی، با دوری از الفاظ و صور ظاهری، باید به تبار انبیا تبدیل شوند و اقتدار متصل را احیا کنند. آیات سوره سجده، با تأکید بر حقانیت قرآن کریم و نقش آن در هدایت بشر، راه را برای فهم عمیق معارف قرآنی هموار میکنند. استعمار، استکبار و زندگی مدرن، موانع اصلی اقتدار انسانیاند، اما با موت اختیاری، صنعت قرآنی و اتصال به حقیقت، انسان میتواند به مراتب والای معرفت و خلقت دست یابد. این نوشتار، انسان را به تأمل در جایگاه خویش و تلاش برای تعالی در سایه معارف قرآنی دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی