متن درس
اقتدار انسانی در پرتو معرفت و محبت: بازخوانی فلسفی سوره زخرف
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۷۰۴)
دیباچه
انسان، بهعنوان اشرف مخلوقات، موجودی است که در نهاد خویش از اقتداری بیمانند برخوردار است؛ اقتداری که او را به جایگاه رفیع خلیفه الهی بر روی زمین فرامیکشاند. بااینحال، این موجود والامقام، در زیست روزمره و عادی خویش، گاه در تنگنای ناتوانی و آشوب گرفتار میآید و از تحقق سعادت و آرامش بازمیماند. این تناقض میان ظرفیتهای عظیم وجودی انسان و ناکامی او در دستیابی به زندگیای سرشار از آسایش و صفا، پرسشی بنیادین را در برابر دیدگان فیلسوفان، متکلمان و جامعهشناسان قرار میدهد: چرا انسان، با همه تواناییهای ذاتی و مواهب الهی، در اداره زندگی خویش ناکام میماند؟ درسگفتار حاضر، با تأمل در سوره زخرف قرآن کریم، به این پرسش پاسخ میدهد و با رویکردی فلسفی، کلامی و اجتماعی، راهکارهایی را برای برونرفت از این انحطاط ارائه میکند.
بخش نخست: اقتدار وجودی انسان و تناقض ناتوانی
انسان: اشرف مخلوقات و جایگاه رفیع او
انسان، بهمثابه تاج آفرینش، از توانمندیهایی بینظیر برخوردار است. او صاحب وحی، کشف، کرامت، همت والا، قدرت و دولت است. این صفات، انسان را به موجودی تبدیل کرده که توانایی دستیابی به مراتب والای کمال را دارد. استاد فرزانه، با نگاهی عمیق به این ظرفیتها، انسان را چونان مرکبی میانگارد که اگر از سوخت ایمان و معرفت برخوردار باشد، میتواند قلههای رفیع سعادت را فتح کند. اما فقدان این سوخت، او را در تنگنای ناتوانی گرفتار میسازد.
تناقض میان اقتدار و ناتوانی
با وجود این توانمندیهای عظیم، انسان در تشکیل زندگیای عادی و طبیعی ناکام مانده است. جهانی که باید آینهای از آرامش و آسایش باشد، به میدان قتل، غارت، کشتار و نابودی بدل شده است. این تناقض، پرسشی بنیادین را مطرح میکند: اگر انسان چنین اقتداری دارد، چرا در زیست روزمره خویش ناتوان است؟ استاد فرزانه این ناکامی را به تشبیه سفرهای پر از طعام و میوهای میمانند که برای صدها نفر بسنده است، اما به دلیل نزاع و درگیری، هیچکس از آن بهرهمند نمیشود. این نزاع، نهتنها طعام را ضایع میکند، بلکه سفره را نیز به خاک و خون میکشد.
علل انحطاط انسانی
استاد فرزانه، ناتوانی انسان را به عواملی چند نسبت میدهند: نادانی، دانش بدون معرفت، و دین صوری. در گذشته، نادانی ریشه اصلی انحطاط بود، اما امروز، با وجود پیشرفتهای علمی، دانش بدون معرفت به مشکلی دیگر بدل شده است. دین نیز، اگر بهصورت صوری و بدون عمق معرفتی باشد، نمیتواند آرامش و سعادت را به ارمغان آورد. این عوامل، چونان زنجیرهایی، انسان را از تحقق اقتدار ذاتیاش بازمیدارند.
جمعبندی بخش نخست
انسان، با وجود برخورداری از اقتدار وجودی بیمانند، به دلیل فقدان ایمان، معرفت و محبت، در تنگنای ناتوانی گرفتار آمده است. این بخش، با تکیه بر سخنان استاد فرزانه، به تناقض میان ظرفیتهای عظیم انسان و ناکامی او در زیست روزمره پرداخت و عوامل این انحطاط را شناسایی کرد. در ادامه، به راهکارهای قرآنی برای برونرفت از این وضعیت خواهیم پرداخت.
بخش دوم: راهکارهای قرآنی برای سعادت انسانی
معرفت، محبت و قرائت: سهگانه سعادت
قرآن کریم، با نگاهی حکیمانه، سه عنصر بنیادین را برای اداره جامعه و تحقق سعادت انسانی معرفی میکند: معرفت، محبت و قرائت صحیح. معرفت، به معنای شناخت هویت و حقیقت، انسان را از گمراهی نجات میدهد. محبت، چونان آبی زلال، دلها را به هم پیوند میزند و قرائت صحیح، دینی را معرفی میکند که مبتنی بر عصمت و ربوبیّت است. استاد فرزانه تأکید میکنند که دانش، هرچند لازم است، اما بدون معرفت کافی نیست. دین نیز، اگر بهصورت صوری و بدون عمق باشد، نمیتواند سعادت را تضمین کند.
نقد قرائتهای دینی ناکارآمد
استاد فرزانه، دو نوع قرائت دینی را ناکارآمد میدانند: قرائت کثرتی و قرائت استبدادی. قرائت کثرتی، که در جوامعی چون هندوستان دیده میشود، به دلیل پراکندگی و فقدان وحدت، نمیتواند سعادت را تضمین کند. قرائت استبدادی نیز، که بر وحدت تحمیلی و استکبار دینی استوار است، به دلیل فقدان معرفت و محبت، ناکارآمد است. تنها دینی که مبتنی بر معرفت الهی و قرائت ربوبی باشد، میتواند جامعه را به سوی اصلاح رهنمون شود.
نقش ایمان در رهایی از تسلط شیطان
قرآن کریم در سوره زخرف، فقدان ایمان را به تسلط شیطان بر انسان پیوند میدهد:
وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ («و هر کس از یاد [خدای] رحمان رویگردان شود، شیطانی بر او میگماریم که همدم او باشد»). این آیه، با بیانی حکیمانه، نشان میدهد که فقدان ایمان، انسان را به دام شیطان میافکند و او را از صفا و محبت محروم میسازد. استاد فرزانه، این تسلط را به جفتی تشبیه میکنند که از انسان جدا نمیشود و او را به سوی انحطاط میکشاند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تأمل در آیات قرآن کریم و سخنان استاد فرزانه، به نقش معرفت، محبت و قرائت صحیح در تحقق سعادت انسانی پرداخت. این سهگانه، چونان چراغهایی در تاریکی، راه برونرفت از انحطاط را نشان میدهند. در ادامه، به تأثیر مادیات و خشونت بر ناکامی بشر خواهیم پرداخت.
بخش سوم: مادیات، خشونت و انحطاط انسانی
کاستی مادیات در سعادت
قرآن کریم، با بیانی بلیغ، کاستی مادیات را در تحقق سعادت نشان میدهد:
لَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ («اگر این نبود که مردم امتی واحد شوند، برای کسانی که به [خدای] رحمان کفر میورزند، سقفهایی از نقره برای خانههایشان و نردبانهایی که از آن بالا روند قرار میدادیم»). استاد فرزانه تأکید میکنند که مادیات، هرچند پیشرفته و فاخر باشند، بدون ایمان و معرفت، نمیتوانند سعادت را به ارمغان آورند. تختهای مجلل، خانههای زرین و پلههای برقی، اگرچه نشانه پیشرفت مادی هستند، اما بدون ایمان، انسان را به آرامش نمیرسانند.
خشونت و تخریب منابع
جهان امروز، به دلیل خشونت و نزاع، از بهرهمندی از منابع عظیم الهی محروم مانده است. استاد فرزانه، با تشبیهی بدیع، جهان را به سفرهای پر از طعام میمانند که به دلیل درگیری و نزاع، نهتنها کسی از آن سیر نمیشود، بلکه طعام و سفره هر دو تباه میگردند. منابع زمین، توانایی تأمین نیازهای بیش از بیست میلیارد انسان را دارند، اما سوءمدیریت، جنگ و خشونت، این مواهب را به نابودی میکشانند.
مثال کشاورزی و هدررفت منابع
استاد فرزانه، با نگاهی انتقادی، به هدررفت منابع در کشاورزی سنتی اشاره میکنند. در مناطقی چون ایران و آمریکا، روشهای ناکارآمد کشاورزی، منابع ارزشمندی چون آب و خاک را به تباهی میکشانند. این هدررفت، نهتنها به فقدان منابع منجر میشود، بلکه به انحطاط جوامع نیز دامن میزند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تأمل در آیات قرآن کریم و سخنان استاد فرزانه، به کاستی مادیات و تأثیر مخرب خشونت بر انحطاط انسانی پرداخت. منابع الهی، اگر با معرفت و محبت مدیریت شوند، میتوانند سعادت را تضمین کنند، اما خشونت و سوءمدیریت، این مواهب را به نابودی میکشانند.
بخش چهارم: نقد بیتفاوتی و ضرورت اصلاح
بیتفاوتی بشر در برابر خشونت
استاد فرزانه، با نگاهی روانشناختی، به بیتفاوتی بشر در برابر خشونت و ظلم انتقاد میکنند. در دنیای مدرن، کشتار و نابودی به امری عادی بدل شده و انسانها، نهتنها از آن شرم نمیکنند، بلکه نسبت به آن بیحس شدهاند. این بیتفاوتی، چونان زهری، روح انسانی را مسموم میسازد و او را از اقتدار ذاتیاش دور میکند.
وضعیت کودکان قربانی
کودکان، بهعنوان قربانیان اصلی خشونت، در معرض ظلم و ستم قرار دارند. استاد فرزانه، با تأثری عمیق، به وضعیت اسفناک کودکان در جهان امروز اشاره میکنند: کودکانی که در بیابانها آواره میشوند، مورد تجاوز قرار میگیرند یا به بردگی فروخته میشوند. این وضعیت، نشانهای از انحطاط اخلاقی بشر و دوری او از محبت و معرفت است.
ضرورت اصلاح و تربیت
استاد فرزانه، با تشبیهی از هرس درختان، به ضرورت اصلاح و تربیت انسانها تأکید میکنند. همانگونه که شاخ و برگهای زاید درختان هرس میشوند تا درختی سالم و بارور پدید آید، انسانها نیز نیاز به تربیت و اصلاح دارند تا از انحطاط رهایی یابند. محبت، حتی به موجوداتی چون سگها، میتواند به تربیت و اصلاح منجر شود و این نشاندهنده قدرت محبت در تحول جوامع است.
نقد عزاداریهای صوری
استاد فرزانه، با نگاهی انتقادی، به عزاداریهای صوری برای امام حسین علیهالسلام اشاره میکنند و تأکید دارند که گریه برای قربانیان امروز، از جمله کودکان و مظلومان، ضروریتر است. این گریه، نهتنها نشانهای از محبت و معرفت است، بلکه میتواند به تحول اخلاقی و اجتماعی منجر شود.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تأمل در سخنان استاد فرزانه، به نقد بیتفاوتی بشر در برابر خشونت و ضرورت اصلاح و تربیت پرداخت. محبت و معرفت، چونان دو بال، میتوانند انسان را از تنگنای انحطاط به سوی سعادت و اقتدار رهنمون شوند.
نتیجهگیری
این نوشتار، با بازخوانی درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، و تأمل در سوره زخرف قرآن کریم، به بررسی اقتدار وجودی انسان و عوامل انحطاط او پرداخت. انسان، بهعنوان اشرف مخلوقات، از ظرفیتهایی بیمانند برخوردار است، اما نادانی، دانش بدون معرفت، دین صوری و خشونت، او را از تحقق سعادت بازمیدارند. قرآن کریم، با تأکید بر معرفت، محبت و قرائت صحیح، راه برونرفت از این انحطاط را نشان میدهد. این سهگانه، چونان مشعلهایی، مسیر سعادت را روشن میسازند و انسان را به سوی اقتدار حقیقیاش رهنمون میکنند. منابع الهی، توانایی تأمین نیازهای میلیاردها انسان را دارند، اما سوءمدیریت و نزاع، این مواهب را تباه میسازند. اصلاح و تربیت، با تکیه بر محبت و معرفت، میتواند جوامع را از انحطاط نجات دهد و جهانی سرشار از آرامش و صفا پدید آورد.