ولایت: حقیقت باطنی و تجلی الهی در انسان الهی
ولایت: باطن رسالت و تجلی انسان الهی در عرفان اسلامی
چکیده
مفهوم ولایت در عرفان اسلامی، بهویژه در اثر «آگاهی و انسان الهی» نوشتهی صادق خادمی، بهعنوان حقیقت باطنی و جوهرهی تمامی کمالات الهی معرفی شده است. این مقاله با استناد به این اثر، به تحلیل عمیق ولایت بهعنوان باطن نبوت، رسالت، امامت و خلافت میپردازد و نقش آن را در تکامل معنوی انسان الهی بررسی میکند. ولایت در این چارچوب نهتنها واسطهی ظهور صفات الهی در عالم خلقت است، بلکه بهعنوان مسیری برای ارتقای انسان به مقام قرب الهی عمل میکند. مقاله با تمرکز بر انواع ولایت (معنوی، کرامت، امامت و مودت) و تحلیل مراتب عشق و محبت، به تبیین جایگاه انسان الهی بهعنوان مظهر تام ولایت میپردازد.
مقدمه
ولایت در سنت عرفانی و الهیاتی اسلامی، مفهومی محوری است که رابطهی انسان با خداوند و نقش او بهعنوان واسطهی فیض الهی را تبیین میکند. صادق خادمی در کتاب «آگاهی و انسان الهی» ولایت را بهعنوان حقیقت باطنی و ازلی تعریف میکند که در تمامی مراتب وجود، از احدیت تا ناسوت، جاری است (خادمی، ۲۰۲۳). این مفهوم، که باطن نبوت، رسالت، امامت و خلافت است، نهتنها اصل تمامی کمالات الهی محسوب میشود، بلکه انسان الهی را بهعنوان مظهر تام این حقیقت معرفی میکند. پرسش اصلی این مقاله این است که چگونه ولایت، بهعنوان جوهرهی باطنی، انسان را به مقام الهی ارتقا میدهد و چه ارتباطی با مفاهیمی چون مودت، محبت و عشق دارد؟
این پژوهش با رویکردی تحلیلی و استناد به منابع معتبر، از جمله قرآن کریم، روایات اهلبیت (ع) و اثر خادمی، به بررسی این مفهوم میپردازد. ساختار مقاله شامل تعریف ولایت، تحلیل انواع آن، بررسی نقش آن در انسان الهی و تبیین مراتب محبت و عشق است که در نهایت به نتایج و پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی منجر میشود.
مفهوم ولایت: حقیقت باطنی و ازلی
خادمی ولایت را حقیقتی ازلی و ابدی میداند که در تمامی تعینات وجودی، از احدیت تا ناسوت، بهصورت عشق متجلی است (خادمی، ۲۰۲۳). این تعریف با دیدگاههای عرفانی ابنعربی و ملاصدرا همخوانی دارد، که ولایت را واسطهی فیض الهی و حقیقت وجودی انسان کامل میدانند (ابنعربی، ۱۹۴۶؛ ملاصدرا، ۱۹۸۱). ولایت بهعنوان باطن نبوت، رسالت، امامت و خلافت، اصل تمامی کمالات الهی است و در مقام عصمت به کمال تام خود میرسد. خادمی تأکید میکند که انسان الهی، بهعنوان مظهر این ولایت، آینهدار ذات الهی است و از تمامی اسما و صفات الهی برخوردار است (خادمی، ۲۰۲۳).
قرآن کریم نیز به نقش ولایت در انسان الهی اشاره دارد. آیهی «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ» (انبیاء/۱۰۷) پیامبر اکرم (ص) را مظهر رحمت الهی معرفی میکند، که خادمی آن را جلوهی ولایت معنوی میداند (خادمی، ۲۰۲۳). این دیدگاه با تفاسیر شیعی، از جمله تفسیر المیزان، سازگار است که پیامبر (ص) را واسطهی فیض الهی به عوالم میداند (طباطبایی، ۱۹۹۵).
انواع ولایت
۱. ولایت معنوی
ولایت معنوی، که خادمی آن را قرب تام و فنا در ذات، صفات و افعال الهی تعریف میکند، به مقام نورانیت اشاره دارد که فراتر از کرامت حسی است (خادمی، ۲۰۲۳). این نوع ولایت با آیهی «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ» (انبیاء/۱۰۷) مرتبط است، که پیامبر (ص) را مظهر رحمت و نورانیت الهی معرفی میکند. عرفای اسلامی، از جمله عطار، این مقام را به فنا در ذات الهی نسبت میدهند (عطار، ۲۰۰۷).
۲. ولایت کرامت
ولایت کرامت به قدرت تصرف انسان الهی در عالم خلقت اشاره دارد، که از نیروی بیپایان الهی سرچشمه میگیرد (خادمی، ۲۰۲۳). خادمی به نمونههایی چون عصای موسی و شتر صالح اشاره میکند که نشاندهندهی این تصرف تکوینی است. این مفهوم با دیدگاه طباطبایی در تفسیر المیزان همخوانی دارد، که کرامات اولیا را جلوهای از ولایت الهی میداند (طباطبایی، ۱۹۸۴).
۳. ولایت امامت
ولایت امامت، که شامل مرجعیت دینی و زعامت سیاسی است، به اطاعت مطلق از امام معصوم (ع) تأکید دارد (خادمی، ۲۰۲۳). آیهی «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» (نساء/۵۹) و آیهی مباهله (آلعمران/۶۱) به این مقام اشاره دارند، که مرجعیت دینی و سیاسی اهلبیت (ع) را تأیید میکنند. این دیدگاه با تفاسیر شیعی، بهویژه المیزان، همسو است (طباطبایی، ۱۹۹۵).
۴. ولایت مودت
ولایت مودت، که در آیهی «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى» (شوری/۲۳) معرفی شده، به محبت و دوستی با اهلبیت (ع) تأکید دارد (خادمی، ۲۰۲۳). خادمی این نوع ولایت را مسیری برای هدایت و نورانیت روحی میداند، که با روایات امام حسن (ع) و امام باقر (ع) تأیید میشود.
مراتب محبت و عشق در ولایت
خادمی مراتب محبت را به سه سطح مودت، محبت و عشق تقسیم میکند (خادمی، ۲۰۲۳). مودت بهعنوان میل عاطفی و نفسانی، با آیهی شوری/۲۳ مرتبط است و به دوستی با اهلبیت (ع) بهعنوان فرضیهی دینی تأکید دارد. محبت، که به قلب و دل مرتبط است، با صفا، وفاداری و دلبستگی همراه است و بهعنوان ملکهای برای دوری از گناهان معرفی میشود. روایت امام باقر (ع) در این زمینه نشان میدهد که محبت به اهلبیت (ع) دینی جز محبت نیست (خادمی، ۲۰۲۳).
عشق، بهعنوان بالاترین مرتبه، وحدت روحی با معشوق را به ارمغان میآورد و از هرگونه طمع و خودخواهی عاری است (خادمی، ۲۰۲۳). خادمی با استناد به واقعهی کربلا و سخنان امیرمؤمنان (ع)، عشق را شهادت و فنا در راه معشوق میداند، که در ساحت وجودی به وحدت با ذات الهی منجر میشود. این دیدگاه با عرفان اسلامی، بهویژه آرای ابنعربی، همخوانی دارد (ابنعربی، ۱۹۴۶).
نقش ولایت در انسان الهی
انسان الهی، بهعنوان مظهر تام ولایت، واسطهی ظهور اسمای الهی در عالم است (خادمی، ۲۰۲۳). خادمی تأکید میکند که روح بیتعین انسان الهی آینهدار ذات الهی است و از تمامی اسما و صفات برخوردار است. این نقش با مفهوم انسان کامل در عرفان اسلامی همخوانی دارد، که انسان را خلیفهی الهی و مظهر تمامی کمالات میداند (ابنعربی، ۱۹۴۶). محبت به انسان الهی، بهویژه اهلبیت (ع)، بهعنوان مسیری برای نورانیت و دوری از گناهان معرفی میشود، که در روایات متعدد تأیید شده است (خادمی، ۲۰۲۳).
نتیجهگیری
ولایت، بهعنوان حقیقت باطنی و ازلی، نقش محوری در تکامل معنوی انسان و ارتباط او با حقتعالی ایفا میکند. صادق خادمی در «آگاهی و انسان الهی» ولایت را جوهرهی تمامی کمالات الهی و انسان الهی را مظهر تام آن معرفی میکند (خادمی، ۲۰۲۳). این مقاله نشان داد که ولایت در انواع معنوی، کرامت، امامت و مودت متجلی شده و از طریق مراتب مودت، محبت و عشق، انسان را به قرب الهی هدایت میکند. تحقیقات آتی میتوانند به بررسی تطبیقی ولایت در مکاتب عرفانی مختلف و تأثیر آن بر نظامهای اجتماعی و تربیتی بپردازند.
منابع
- ابنعربی، محیالدین. (۱۹۴۶). فصوص الحکم. قاهره: دار احیاء الکتب العربیة.
- خادمی، صادق. (۲۰۲۳). آگاهی و انسان الهی. شیراز: انتشارات صبح انتظار.
- ملاصدرا. (۱۹۸۱). اسفار اربعه.
- عطار نیشابوری. (۲۰۰۷). تذکرة الاولیاء. تهران: انتشارات زوار.
- طباطبایی، محمدحسین. (۱۹۸۴). المیزان فی تفسیر القرآن. قم: دار الکتب الاسلامیة.
- طباطبایی، محمدحسین. (۱۹۹۵). تفسیر المیزان.
- قرآن کریم. (ترجمه: ).
ولایت، قرب و آگاهی الهی: تحلیلی فلسفی و کلامی
برگرفته از کتاب آگاهی و انسان الهی نوشته صادق خادمی
چکیده
این مقاله، که برگرفته از کتاب آگاهی و انسان الهی نوشته صادق خادمی است، مفاهیم ولایت (سرپرستی یا قرب به حقتعالی)، علم و آگاهی را در چارچوبهای فلسفی و کلامی اسلامی بررسی میکند. مطالعه حاضر به تحلیل وحدت وجود و علم، مراتب آگاهی الهی و مقامات قرب به خداوند میپردازد. این پژوهش با تلفیق آیات قرآنی، روایات و تفاسیر عالمانه، رابطه میان ذات الهی، شناخت انسانی و کمال معنوی را روشن میسازد. مقاله پیشنهاد میدهد که قرب الهی ابعاد معرفتشناختی و هستیشناختی آگاهی انسانی را شکل میدهد و الگویی سلسلهمراتبی از مقامات معنوی ارائه میکند.
مقدمه
مفهوم ولایت یا سرپرستی الهی در عرفان و کلام اسلامی جایگاهی محوری دارد. این مفهوم، که در کتاب آگاهی و انسان الهی صادق خادمی به تفصیل بررسی شده، به حالتی از قرب به خداوند اشاره دارد که با آگاهی و علم والا مشخص میشود. این مقاله، وحدت وجود و علم، ماهیت آگاهی الهی و درجات مختلف قرب به حقتعالی را تحلیل میکند. با ترکیب تفسیر قرآنی، ادبیات روایی و بینشهای فلسفی، این مطالعه در پی روشنسازی تأثیر ولایت بر ظرفیتهای معنوی و شناختی انسان است.
وحدت وجود و علم
کتاب آگاهی و انسان الهی بیان میدارد که ذات الهی با حقیقت علم همسان است و در احوال و آثار خود همپوشانی دارند. وجود با حیات، علم، عشق، خیر، وحدت و حقیقت همسان است و همه این اوصاف بسیط، غیرقابلتعریف و غیرقابلتقسیم هستند (نصر، 1385). این اوصاف به ترتیب برای عقل شناخته میشوند، بهگونهای که صفت متأخر با تأمل آشکارتر است.
بساطت وجود ایجاب میکند که حیات، علم، عشق و وحدت با ذات وجود همسان باشند و تجلی حسن، نیکویی و خیر را در خود داشته باشند. علم و وجود در ویژگیهایی نظیر وضوح مفهومی، حقیقت، بساطت و غیرقابلتعریفبودن مشترکند و علم را بهعنوان واقعیتی آشکار معرفی میکنند (چتیک، 1368). متن تأکید دارد که هیچچیز از وجود آشکارتر نیست و علم نیز بهعنوان روشنکنندهای خودپا، جایگاهی مشابه دارد.
علم، مانند حقیقت وجود و پدیدههای آن، آشکار است و دیگران را روشن میکند. وجود، علم و آگاهی در مصادیق متحدند، اما در تحلیل عقلی متفاوتند. هم ذات الهی و هم تجلیات آن دارای ادراک و آگاهیاند و علم در هر ساحتی متناسب با آن ساحت است (کوربن، 1377). بساطت علم تضمین میکند که علم در هر موقعیتی یکسان باقی میماند و میان علمهای روشن و مبهم تفاوتی نیست.
آگاهی والا از طریق وحدت
بر اساس متن کتاب آگاهی و انسان الهی، برترین آگاهی برخاسته از وحدت است که مرز میان فاعل شناسا، معلوم و دانستهشده را برمیدارد. این وحدت بهصورت نسبی و بر اساس درجه تجلی الهی ظاهر میشود (ابنسینا، 1384). نفس شناسا با توان حضور، به معلوم حاضر تبدیل میشود، شکل آن را به خود میگیرد و تجلی آنها با رفع تمایزات، یکی میگردد.
رفع تمایزات امکان فنای در اشراق الهی را فراهم میکند که به کمال بیشتر و توانایی تجلی آثار معلوم منجر میشود (ابنعربی، 1383). این فرایند، عالمان الهی را بر اساس ظرفیت فنای آنها طبقهبندی میکند. علم انسانی، مانند پدیدههای الهی، به مراتب تشکیکی و درجات تحولپذیر تقسیم میشود.
مراتب آگاهی و مقامات قرب
تجلیات نامتناهی وجود، که در کتاب آگاهی و انسان الهی تشریح شده، انگیزههای بیپایان را در فاعلهای شناسا برمیانگیزد. آگاهی، گستردگی تجلی میآورد و تجلیات الهی بیحدند، از اینرو علم پایانناپذیر است. روایتی از امام صادق (ع) در کتاب آگاهی و انسان الهی این نکته را نشان میدهد:
«شب جمعهای نیست مگر اینکه اولیای خدا در آن شادمانی دارند. راوی پرسید: چگونه؟ فرمود: در شب جمعه، رسول خدا (ص) و ائمه (ع) به عرش میآیند و من با آنها. جز با علم مستفاد بازنمیگردم وگرنه آنچه نزدم است پایان مییافت» (کلینی، 1365، ج1، ص254).
عالمان الهی بر اساس ترک طمع و گستره آگاهی به چهار گروه تقسیم میشوند: مقربان نوافلی، فرایضی، جامع و مطلق. این تقسیمبندی، که در کتاب آگاهی و انسان الهی تبیین شده، صرفاً بر چگونگی قرب به حقتعالی استوار است (نصر، 1385).
اشتیاق انسانی و کمال مطلق
انسان در پی کمال مطلق است که تنها با ترک طمع، عشق صافی و وحدت بیتعلق ممکن میشود. مقربان نوافلی، که در کتاب آگاهی و انسان الهی به آنها پرداخته شده، حقتعالی را واسطه ادراک و کردار خود میدانند که به فنای صفاتی و تخلق به اخلاق الهی منجر میشود (چتیک، 1368). مقربان فرایضی، خود واسطه حقاند و با فنای ذاتی به علم الهی و ولایت کلی دست مییابند.
روایتی از امام باقر (ع) در کتاب آگاهی و انسان الهی این مقامات را توضیح میدهد:
«خداوند فرمود: هر که به ولیّ من اهانت کند، با من به جنگ برخاسته. من در یاری اولیایم شتابانم. هیچ بندهای با چیزی محبوبتر از فرایض به من نزدیک نمیشود. با نوافل به من نزدیک میشود تا او را دوست بدارم و چون دوستش دارم، گوش، چشم، زبان و دستش میشوم» (کلینی، 1365، ج2، ص352).
قرب جامع و مطلق
قرب جامع، که در کتاب آگاهی و انسان الهی شرح داده شده، نوافل و فرایض را دربرمیگیرد و مقام بقای پس از فناست. مقربان مطلق، محدود به هیچیک از این حالات نیستند و در هر قربی آزادانه ظاهر میشوند (ابنعربی، 1383). علم آنها ارادی است، چنانکه امام صادق (ع) فرمود:
«امام هرگاه بخواهد بداند، میداند» (کلینی، 1365، ج1، ص256).
آیه 79 سوره انعام، که در کتاب آگاهی و انسان الهی به آن استناد شده، نمونهای از آگاهی ارادی است:
«من روی خود را خالصانه به سوی آنکه آسمانها و زمین را آفرید، گرداندم و از مشرکان نیستم» (قرآن کریم، انعام: 79).
علم نبوی و امامی
امیرالمؤمنین (ع) در کتاب آگاهی و انسان الهی از علم وسیع خود میفرماید:
«رسول خدا (ص) هزار باب حلال و حرام و آنچه تا قیامت خواهد بود به من آموخت. هر باب هزار باب گشود، تا میلیون باب شد و علم منایا، بلایا و فصلالخطاب را دانستم» (نهجالبلاغه، خطبه 189).
وی همچنین از شدت علم خود هشدار میدهد:
«دانشی نهان دارم که اگر آشکارش کنم، چون ریسمان در چاهی عمیق به لرزه میافتید» (نهجالبلاغه، خطبه 93).
آیه 105 سوره توبه، که در کتاب آگاهی و انسان الهی ذکر شده، وحدت رؤیت خدا، رسول و مؤمنان را تأیید میکند:
«بگو عمل کنید که خدا، رسولش و مؤمنان کردارتان را خواهند دید» (قرآن کریم، توبه: 105).
مشاهده جامع و علم الهی
مشاهده حقتعالی، طبق تبیین در کتاب آگاهی و انسان الهی، به معنای مشاهده همهچیز پیش از تجلی خلقی آنهاست. این علم به وحدت الهی تعلق دارد (ابنسینا، 1384). اعیان ثابته، حقایق لازم اسما و صفات الهی، با علمی الهیمانند شناخته میشوند (کوربن، 1377). امام صادق (ع) می فرماید:
«خداوند را دو علم است: علمی نهان که جز او نداند و بدا از آن است، و علمی که به رسولانش آموخت و ما آن را میدانیم» (کلینی، 1365، ج1، ص255).
نتیجهگیری
این تحلیل، که برگرفته از کتاب آگاهی و انسان الهی صادق خادمی است، نشان میدهد که ولایت و آگاهی الهی با وحدت وجود و علم پیوند عمیقی دارند. مقامات سلسلهمراتبی قرب، مراتب مختلف فنا و بقا را منعکس میکنند و ظرفیتهای معرفتی و هستیشناختی انسان را شکل میدهند. پژوهشهای آتی میتوانند دیدگاههای تطبیقی در سنتهای فلسفی اسلامی را بررسی کنند.
منابع
-
- ابنسینا. (1384). الهیات شفا. ترجمه حسن ملکشاهی. انتشارات سروش.
- ابنعربی. (1383). فتوحات مکیه. ترجمه محمد خواجوی. انتشارات مولی.
- چتیک، ویلیام. (1368). طریق معرفت در تصوف. ترجمه مهدی دهباشی. انتشارات حکمت.
- خادمی، صادق. (1402). آگاهی و انسان الهی. انتشارات صبح ظهور.
- کوربن، هانری. (1377). خیال خلاق در عرفان ابنعربی. ترجمه انشاءالله رحمتی. انتشارات جامی.
- کلینی، محمد بن یعقوب. (1365). الکافی. ترجمه جواد مصطفوی. دارالکتب الاسلامیه.
- نصر، سید حسین. (1385). فلسفه اسلامی از آغاز تا امروز. ترجمه محمد ایلخانی. انتشارات سمت.
- نهجالبلاغه. (1388). ترجمه سید علینقی فیضالاسلام. انتشارات فیضالاسلام.
- قرآن کریم. (1383). ترجمه مهدی الهی قمشهای. انتشارات اسوه.